شب یلدا شب اول زمستان و درازترین شب سال است. و فردای آن با دمیدن خورشید، روزها بزرگ تر شده و تابش نور ایزدی افزونی می یابد. این بود که ایرانیان باستان، آخر پاییز و اول زمستان را شب زایش مهر یا زایش خورشید می خواندند و برای آن جشن بزرگی بر پا می کردند.
این جشن در ماه پارسی «دی» قرار دارد که نام آفریننده در زمان قبل از زرتشتیان بوده است که بعدها او به نام آفریننده نور معروف شد،همان که در زبان انگلیسی "day"خوانده میشود.
یلدا و جشنهای مربوطه که در این شب برگزار می شود،یک سنت باستانی است.یلدا یک جشن آریایی است و پیروان میتراییسم آن را از هزاران سال پیش در ایران برگزار می کرده اند.یلدا روز تولد میترا یا مهر است.این جشن به اندازه زمانی که مردم فصول را تعیین کردند کهن است.
نور،روز
و روشنایی خورشید،نشانه هایی از آفریدگار بود در حالی که شب ،تاریکی و
سرما نشانه هایی از اهریمن. مشاهده تغییرات مداوم شب و روز مردم را به این
باور رسانده بود که شب و روز یا روشنایی و تاریکی در یک جنگ همیشگی به سر
می برند.روزهای بلندتر روزهای پیروزی روشنایی بود درحالی که روزهای کوتاه
تر نشانه ای از غلبه تاریکی.
برای در امان بودن از خطر اهریمن،در این شب همه دور هم جمع می شدند و با برافروختن آتش از خورشید طلب برکت می کردند.
یکی
از محققان دانشگاه بالتیمور در معرفی شب یلدا می نویسد: یلدا یک جشن است.
با اینکه سال نو پارسی در مارس آغاز می شود، اما در این روز برای
گرامیداشت طولانی ترین شب سال افراد دورهم جمع می شوند. این سنت از زمان
زرتشت پیامبر بر جای مانده است. هر چند که در طول قرن ها بسیاری از جشن
های زرتشتیان تغییر کرده و در حال حاضر ۳۰۰ هزار زرتشتی که در هند و ایران
زندگی می کنند برخی از جشن های زرتشتیان را برگزار می کنند.یلدا در
پاک*ستان و هند و در واشنگتن و شمال آمریکا از طرف زرتشتیان جشن گرفته می
شود. در جشن شب یلدا که سال گذشته در واشنگتن برگزار شد بسیاری از
زرتشتیان پارسی، هندی و پاک*ستانی تا طلوع خورشید با گوش دادن به موزیک های
ایرانی به پایکوبی پرداختند. یکی از محققان زرتشتی در شب یلدا خطاب به
مدعوین گفت: چقدر از مردم حاضر در اینجا درخت کریسمس را آماده کرده اند؟
تعدادی دست بالا رفت. سپس پرسید چند تن درخت یلدا را تزیین کرده اند، مدعوین متعجب شدند برخی خندیدند. این محقق با تندی گفت این چیزی است که شما باید داشته باشید: «درخت یلدا».
زیرا درخت کریسمس از درخت یلدا گرفته شده است. وی سپس ادامه داد که در
دوران پارس باستان در شب یلدا درخت سبزی را تزیین می کردند که نشانه سبزی
همیشگی باشد. یعنی روز تولد خورشید. دختران جوان آرزو می کردند و لباس های
بافته شده از نقره را به دور درخت می بستند تا به خواسته خود برسند اما
این رسم آرام آرام تغییر کرد.زیرا مسیحیان و پاپ لئو در قرن چهارم برای از
بین بردن این سنت تلاش کردند و سرانجام پیروز شدند.همزمانی تولد مسیح با
شب یلدا سبب شد که این دو جشن با هم برگزار شود ولی به تدریج با تغییر
مداوم تاریخ، زمان آن تغییرکرد. در قرن هیجدم «لوتران» آلمانی با اقتباس
از درخت یلدای پارسیان درخت کریسمس را به جمع تزیینات شب تولد مسیح
آورد.با رواج اسلام در ایران، زرتشتیان مدت ها در خفا مراسم خود را برگزار
می کردند تا حدی که بسیاری از سنت ها به دلیل مخفی شدن این جشن منسوخ شد و
در بسیاری از نقاط مانند پاک*ستان و هند این رسم بسیار کم رنگ شده اما در
ایران هنوز پا برجاست.به قولی شب یلدا زمان تولد مهر یا میترا است.
طرفداران قوم آریا در ایران وهند و اروپا این شب را با کمی تغییرات در سنت
ها جشن می گیرند. درابتدای شب اقوام و گروه های مختلف مردم گردهم جمع می
شوند با روشن کردن آتش میوه های فصل زمستان و میوه هایی را که در طول
تابستان خشک کرده اند می خورند و دعا می کنند و شعر می خوانند.
در
حال حاضر تمامی مسیحیان جهان که آماده برگزاری جشن کریسمس هستند شب یلدای
ایرانی را نیز با جمع شدن در کنار هم و ایجاد فضای آرام جشن می گیرند و به
صبح می رسانند.
ظاهرا پس از مسیحی شدن رومیان، سیصد سال بعد از تولد عیسی مسیح، کلیسا جشن تولد مهر را به عنوان زادروز عیسی پذیرفت، زیرا، موقع تولد او دقیقا معلوم نبود. ازین روست که تا امروز بابانوئل با لباس و کلاه موبدان ظاهر می شود و درخت سرو و ستاره بالای آن هم یادگار مهری هاست، جالب این است که یلدا کلمه ایست سریانی به معنای تولد و به گفته ابوریحان آن را شب زادن ترجمه کرده اند.
همچنین گفته میشود وقتی میتراییسم از تمدن ایران باستان در جهان گسترش یافت،در روم وبسیاری از کشورهای اروپایی ،روز21 دسامبر به عنوان تولد میترا جشن گرفته میشد.ولی پس از قرن چهارم A.D در پی اشتباهات محاسباتی این روز به 25 دسامبر انتقال یافت و در آن زمان مسیحیان روز ژانویه را روز تولد مسیح جشن می گرفتند.اما با گسترش مسیحیت در آن زمان به دلیل اینکه نمی توانستند مردم را از برپاداشتن این جشن منع کنند بنابراین روز کریسمس را به روز 25 دسامبر جابه جا کردند.
ریشه واژه یلدا
واژه
«یلدا» واژه ایست برگرفته از زبان سریانی (که از لهجههای متداول زبان
«آرامی» است) به معنای تولد. زبان «آرامی» یکی از زبانهای رایج در منطقه
خاورمیانه و زبان اصلی نگارش کتب عهد جدید مسیحیان بوده است. (برخی بر این
عقیده اند که این واژه در زمان ساسانیان که خطوط الفبا از راست به چپ
نوشته می شده، وارد زبان پارسی شده است).
تأثیر یلدا در جشنهای دیگر اقوام
*
برخی مورخان معتقدند که بیشتر رسوم دین مسیحیت از مهرپرستی(خورشید پرستی)
و یا میتراییسم برگرفته شدهاست. مانند تولد مسیح در یک آغل که که به گفته
آنها برگرفته شده از تولد میترا در غار است و همچنین شب میلاد مسیح که
مصادف با یلدا میباشد، و همچنین درخت سرو و کاج که در آیین مهر با
ستارهای بر فرازش تزیین میشد. (ستاره نشانه ایست که بازرگانان را
راهنمایی میکند تا به میترا در غار برسند - درخت سرو را از این روی دوست
داشتند که نماد آزادگی و مقاومت در برابر تاریکی بود که آثارش را در
ادبیات فارسی میتوانیم به وفور بیابیم - درخت کاج از این روی در کشورهای
اروپایی مرسوم شد که محیط طبیعی آنها برای رویش کاج بهتر بود). مورد دیگر
شباهت کلاه بابانوئل با کلاهی شبیه کلاه موبدان آیین مهر است.
البته
آن طور که از متون مقدس مسیحیان (کتاب مقدس : عهد جدید) برمی آید، تولد
عیسای مسیح در یکی از اعتدالین (اعتدال بهاری یا پاییزی) صورت گرفته است و
نه در زمستان.(چنانکه در «انجیل» آمده است که در زمان تولد مسیح «چوپانان
گلههای خود را به چرا می بردند») همانگونه که مورخین قرون اولیه انتشار
مسیحیت روایت می کنند، تغییر تاریخ جشن میلاد مسیح(کریسمس) و انطباق آن بر
سالروز تولد میترا، توسط کنستانتین کبیر و به مشاورت کلیسا، به منظور
جایگزین نمودن آن با جشن انقلاب زمستانی یا زادروز خورشید بوده است.
*
در حدود ۴۰۰۰ سال پیش در مصر باستان جشن «باززاییدهشدن خورشید»، مصادف با
شب چله، برگزار میشدهاست. مصریان در این هنگام از سال به مدت ۱۲ روز، به
نشانهٔ ۱۲ ماه سال خورشیدی، به جشن و پایکوبی میپرداختند و پیروزی نور
بر تاریکی را گرامی میداشتند. همچنین از ۱۲ برگ نخل برای تزیین مکان
برگزاری جشن استفاده مینمودند که نشانهٔ پایان سال و آغاز سال نو
بودهاست.
* در یونان قدیم نیز، اولین روز
زمستان روز بزرگداشت خداوند خورشید بودهاست و آن را خورشید شک*ست
ناپذیر، ناتالیس انویکتوس، مینامیدند(که از ریشهٔ کلمهٔ ناتال که در بالا
اشاره شد برگرفته شدهاست و معنی اش، میلاد و تولد است). ریشههای یلدا در
جشن دیگر مرسوم در یونان نیز باقی ماندهاست از مهمترین این جشنهای
میتوان به جشن ساتورن اشاره کرد.
* در
قسمتهایی از روسیهٔ جنوبی، هماکنون جشنهای مشابهی بهمناسبت چله برگزار
میکنند. این آیینها شباهت بسیاری با مراسم شب چله دارد. پختن نان شیرینی
محلی به صورت موجودات زنده، بازیهای محلی گوناگون، کشت و بذر پاشی به
صورت تمثیلی و باز سازی مراسم کشت، پوشانیدن سطح کلبه با چربی، گذاشتن
پوستین روی هره پنجرهها، آویختن پشم از سقف، پاشیدن گندم به محوطه حیاط،
ترانه خوانی و رقص و آواز و مهم تر از همه قربانی کردن جانوران از
آیینهای ویژه این جشن بوده و هست. یکی دیگر از آیینهای شبهای جشن،
فالگیری بود و پیشگویی رویدادهای احتمالی سال آینده. همین آیینها در
روستاهای ایران نیز کم و بیش به چشم میخورند که نشان از همانندی جشن یلدا
در ایران و روسیه دارند.
* یهودیان نیز در این شب جشنی با نام «ایلانوت» (جشن درخت) برگزار میکنند و با روشنکردن شمع به نیایش میپردازند.
*
آشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکل گشا میخورند و تا پاسی از شب را به شب
نشینی و بگو بخند میگذرانند و در خانوادههای تحصیل کرده آشوری تفال با
دیوان حافظ نیز رواج دارد.
* نخستین روز
زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک هستند نیز سخت گرامی و بزرگ دانسته
میشود و از آن با نام «خرم روز» (خره روز) یاد میگردد و آیینهایی ویژه
در آن روز برگذار میشود. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستان هنوز در
میان برخی اقوام دیده میشود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در
شمال افغانستان و جنوب تاجیک*ستان) است.
جشن یلدا و عادات مرسوم در ایران
*
در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول
دیماه تاج و تخت شاهی را بر زمین میگذاشتند و با جامهای سپید به صحرا
میرفتند و بر فرشی سپید مینشستند. دربانها و نگهبانان کاخ شاهی و همهٔ
بردهها و خدمتکاران در سطح شهر آزاد شده و بهسان دیگران زندگی
میکردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و آحاد مردم همگی یک*سان بودند(صحت این امر
موکد نیست، شاید تنها افسانه باشد). جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد
هم آمدن و شبنشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار میشود.
متل گویی که نوعی شعرخوانی و داستان خوانی است در قدیم اجرا میشدهاست به
این صورت که خانوادهها در این شب گرد میآمدند و پیرترها برای همه قصه
تعریف میکردند. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار
و شیرینی و میوههای گوناگون است که همه جنبهٔ نمادی دارند و نشانهٔ برکت،
تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند، این میوهها که اکثراً کثیر الدانه
هستند، نوعی جادوی سرایتی محسوب میشوند که انسانها با توسل به برکت خیزی
و پر دانه بودن آنها، خودشان را نیز مانند آنها برکت خیز میکنند و نیروی
باروی را در خویش افزایش میدهند و همچنین انار و هندوانه با رنگ سرخشان
نمایندگانی از خورشیدند در شب. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از
کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شک*ستن گردو از روی پوکی و یا
پُری آن، آیندهگویی میکنند.
* در خطهٔ شمال
و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچهای تزیین شده به خانهٔ
تازهعروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود
هندوانهها را تزئین میکنند و شالهای قرمزی را اطرافش میگذارند. درحالی
که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین میکنند و به خانهٔ عروس میبرند.
*
سفرهٔ مردم شیراز مثل سفرهٔ نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد
مزاجها و خرما و رنگینک برای گرم مزاجها موجود است. حافظخوانی جزو
جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازیهاست. البته خواندن حافظ در این شب نه
تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چلهنشینان شدهاست.
*
همدانیها فالی میگیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق مینشینند
و پیرزنی به طور پیاپی شعر میخواند. دختر بچهای پس از اتمام هر شعر بر
یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن میزند و مهمانها بنا به ترتیبی که
نشستهاند شعرهای پیرزن را فال خود میدانند. همچنین در مناطق دیگر همدان
تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقهاست در این شب خورده میشود. در
تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مِیز نیز خورده میشود که از معمولترین
خوراکیهای موجود در ابن استان هاست.
* در شهرهای خراسان خواندن شاهنامهٔ فردوسی در این شب مرسوم است.
*
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم میدهند که زیاد سخت نگیرد و
معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش
میخورند.
* در گیلان هندوانه را حتما فراهم
میکنند و معتقدند که هر ک*س در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس
تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از
خوردنی هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه
میشود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب
میکنند و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای
خارج از هوای گرم اطاق میگذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و
آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده
یافت میشود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه
را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب
میخورند.(آو= آب و کونوس = ازگیل)
* مردم
کرمان تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانهای استقبال کنند. قارون
در لباس هیزم شکن برای خانوادههای فقیر تکههای چوب میآورد. این چوبها
به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه میآورند.
منابع:
شما فارسها تنها هنری که دارید این است که بگردید و هر چه از دیگران می بینید به خودتان بچسبانید.بگردید ببینید از خودتان عقده ای تر پیدا میکنید؟خاک بر سرتان .
بله درست می گویید ،قرنهاست که خاک بر سرمان کردند که نه تنها شما بلکه ایرانی های اصیل هم از این موضوع اطلاعی ندارند.بهترین منابع کتاب های تاریخی (بین المللی ) هستند که شما با خواندن آن متوجه می شوید .
سلام وبلاگ قشنگی داری.خوشحال میشم به وبلاگم سر بزنی